تولد 5 سالگی علی جون
عزیزم زمانی دارم اینارو مینویسم که چند روزی از تولدت گذشته امسال هم تولدت تو ماه رمضون بود که این ماه رمضون یکم با سالای پیش فرق داشت چون اسباب کشی داشتیم و حسابی درگیر بودیم این مدت خیلی تنبلی کردم و اصلا نرسیدم به وبلاگت! تولد امسالت مصادف با جنگ و کشتار توی غزه بود و من اصلا تصمیم نداشتم برات جشن بگیرم رمضون امسال سر سفره افطارمون همش بغض داشتیم ومن حتی نمیتونستم خودمو حتی حتی یه لحظه جای مادرایی بذارم که تو غزه ....بگذریم شاید به همین خاطر دل و دماغ جشن نداشتیم اما بابایی با انتخاب خودت برای یادگاری یه کیک گرفت و با اینکه کسی رو دعوت نکرده بودیم اما همه لطف کردن و اومدن. همه هستی مامان روز به روز بزرگتر و عاقلتر میشی و من خدا رو...
نویسنده :
مامانی
2:21