پسر کاری من
یه شب من و علی و باباش برای خرید رفته بودیم فروشگاه که دیدم علی یه اسکاج زرد گرفته دستشو باذوق میاد طرف من و میگه مامان باب اسفنجیه! بخریمش
وقتی هم رفتیم خونه گفت مامانی من میخوام ظرفارو بشورم منم که میدونستم نتیجه ظرف شستن علی به گند کشیده شدن آشپزخونه است مخالفت نکردم که دیگه میدونید نتیجشو...!!!
اینم پسر کاری من که اینقدر قشنگ ظرف میشست که دلم میخواست بخورمش:
ببخشید که اشپز خونم اینقدر درهمه پیش میاد دیگه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی