پسر عجول من
یه روز که من مشغول کارای خونه بودم دیدم علی از تو حیاط گل کنده ریخته تو کامینش شلوارشم عوض کرده کراوات باباشم انداخته گردنش دست عروسکشم گرفته تو دست و خلاصه عروسی گرفته برای خودش!!
منم سریع دست از کار کشیدم و در نقش عکاس آتلیه ظاهر شدم ناگفته نماند که علی عاشق عروسی رفتنه و فکر کنم زود دوماد بشه
اینم عکسای عروسی که الهی یه روز واقعی بشن:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی