نبض زندگی ماعلینبض زندگی ماعلی، تا این لحظه: 14 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

علی فرشته کوچک خانه ما

روزگار علی و خرگوشهاش

1393/5/1 15:51
نویسنده : مامانی
428 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازنینم مدت ها بود که دوست داشتی خرگوش داشته باشی و هر جا میدیدی کلی ذوق میکردی تا اینکه بالاخره یه روز بابایی از سرکار بهت زنگ زدو گفت که یه چیز خوب برات خریده..البته من که میدونستم اما سوپرایزش خوب بود دیگه.....چشمک

وقتی بابا اومد دو تا خرگوش کوچولوی خوشگل برات خریده بود که تو رو خیلی شگفت زده کرد تا چند ساعتی توی قفس بودن اما بعد به داخل باغچه نزول اجلال فرمودن نا گفته نماند که اون خرگوش سیاهه روی قالی جیش فرمود و بنده رو بسیار ناراحت تعجب

تا یکی دوماهی حسابی سرگرمشون بودی و لنگ و پاچشونو از اینور به اونور میکشیدی ...ما هم این مدت کارمون شده بود خریدن کاهو و سبزی برای این دوتا

یه روز عصر دیدم که سیاهه که اسمش فلفل بود کنار باغچه مرده خیلی ناراحت شدم تو که خواب بودی وقتی هم بیدار شدی من چیزی نگفتم اما وقتی تو حیاط دیدیش چنان گریه سوزناکی سر دادی که منم اشکم در اومد تا چند روز هم همش یادش میکردی همش میگفتی مامان یادته؟غمناک

اون روزا ما حسابی درگیر اسباب کشی بودیم و دیگه تو خونه جدید نتونستیم سفیده یا همون ململ رو ببریم ومن راحت شدمچشمک

اینم عکسشون در بدو ورود:

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)