چهارمین بهارت بی خزان هستی من

سال 91 با تمام بدی و خوبیش تموم شد و تو در حال طی کردن چهارمین بهار زندگیت هستی عیدت مبارک نازنینم الهی سال جدید برات سال شادی و سلامتی باشه من و بابایی تصمیم گرفتیم که لحظه تحویل سال رو بریم امامزاده شهر که رفتیم و سالمونو با معنویت تحویل کردیم تحویل سال ساعت ١٤:٣٤ روز چهارشنبه ٣٠ اسفند بود

هر روز که میگذره احساس میکنم داری بزرگتر میشی و رفتارات عاقلانه تر شده و مستقلتر شدی اگه خدا بخواد سال جدید میذارمت مهد حس میکنم برات لازمه خودتم خیلی ذوق داری که مهد بری

من فکر میکردم شیرین کاری و شیرین زبونی مال بچه های کوچیکه اما با اینکه تو کم کم 4 سالت داره تموم میشه هنوزم با شیرین کاری و شیرین زبونیات دل ما رو شاد میکنی و من هر روز خدارو به خاطر این نعمت بزرگش شاکرم

عید امسال مسافرت نرفتیم عمه فرشته اینا از شیراز اومدن و تو چند روزی با محمد حسین سرگرم بودی.

تا ساعت 2 که بابا از سر کار بیاد من و تو تنهاییم .تو یا پای تلویزیونی یا با اسباب بازیات سرگرمی و من هم مشغول کار خونه.

عاشق تام و جری هستی حتی اگه خواب هم باشی بهت بگم تام و جری شروع شده سریع از اتاق میای بیرون و میشینی پای تلویزیون.

وقتی میخوام برنج آبکش کنم تو آشپزخونه میایستی تا من تمام برنجو تو قابلمه نریزم و یکم تو آبکش بذارم تا تو آبکشو بذاری وسط حال اول برنجاشو بخوری بعد هم آبکشو بذاری روسرت و بگی مامان منو نگاه کن!

بعضی وقتا به من میگی دستامو باز کنم و تو بری تو اتاق از اونجا بدوبدو بیای بپری تو بغلم و کلی ذوق کنی 

عاشق غذاهای گوشتی هستی اگه یه روز غذامون گوشت نداشته باشه میگی مامان پس گوشتش کو؟

شبا میای رو تخت من وبابا و بین ما میخوابی به سختی میتونم راضیت کنم که بری رو تخت خودت بعضی وقتا هم خوابت میبره و من باید بلندت کنم بذارمت تو جات

علاقه خاصی به بازوی من داری محکم میگیری و میبوسی اگه ایستاده باشم باید اندازه قد تو خم یشم!!

وقتی میریم بیرون هر جا که بابا کار داشته باشه و بخواد پیاده بشه تو هم می خوای دنبالش بری و اگه بابا نتونه ببرتت کلی گریه میکنی و من هم نمیتونم آرومت کنم

عشقت اینه که هر روز با بابا بری سوپری نزدیک خونه که خودت میگی مغازه عمو!!!

خلاصه اینکه من همه چیزو یادم نمیاد که بنویسم فقط از ته دلم ذوق میکنم و احساس میکنم روحم تازه میشه

عزیزم آرزو میکنم تا زنده ام تو کنارم باشی و من تو هوایی که تو نفس میکشی نفس بکشم

           دوستت دارم همه هستی مامان

 اینم یه عکس از علی و زهرا (تولد زهرا تو مهد)