من عاشقتم

سلام علی آقا شب بخیر امشب خیلی بهت خوش گذشت آخه با عمه اینا رفتیم بارک و تو با زهرا حسابی بازی کردی...چند وقته اصلا تو وبلاگت مطلب نذاشتم دیگه کم کم ٣ سالت داره تموم میشه و چشم به هم بذارم مردشدی..یکمی شیطون شدی و دیگه خیلی به حرفم گوش نمیدی ولی من بازم عاشقتم..

عاشق معصومیت قشنگی که تو نگاته ..عاشق اون لحظه هاییم که تنهایی بدون اینکه حواست به جایی باشه با خودت بازی میکنی..عاشق تمام سادگیاتم که وقتی بهت میگم عینکتو اگه در بیاری آقا موشه میخوردش و تو معصومانه باورت میشه..من عاشقتم وقتی داری با زبون شیرینت نماز میخونی و یهو وسطش میگی مامانصدای چی بود؟بعد از ته دل میخندی

عاشق اون لحظه اییم که میای تو بغلم میشینی و آروم خوابت میبره من عاشق نصف شبام که اگه رومبهت نباشه بیدار میشی میگی مامان اینوری شو بعد دستتو میندازی گردنمو راحت میخوابی

عاشق اون وقتاییم که صداتو از تو حیاط میشنوم که میگی مامان من  دارم آشغال میندازم تو حوض بعد تامن میام دمباییتو در میاری و فرار میکنی و من به جای اینکه اخم کنم خنده ام میگیره...چقدر دوست دارم اون وقتی رو که با تفنگت منو میکشی بعد میگی مامان زود مرد بشو (بمیر)!!!!!

وای من از همه بیشتر برات ضعف میکنم وقتی میگی مامان اینو چند خریدی؟من میگم مثلا ١٠٠٠ تومن وتو میگی:چههههههههههههههههه گرووووووووووووووووووووووون!!!!!!!!

چندد روز قبل بردمت کانون برای کلاسای تابستونه ثبت نامت کنم از در کانون که رفتیم تو اینقدر ذوق کردی و از ته دل خندیدی که شادیت به منم منتقل شد قربون این باکیت برم من...چه آرزوهای کوچولوی شیرینی داری من کلا عاشقتم حتی وقتی خیلی اذیتم میکنی 

الان هم ساعت 12 و10 دقیقه شبه و فردا جمعه است و تو هم داری بازی میکنی البته خودت تنها..قربون سادگیات برم اینقدر پاکی که بعضی وقتا گریم میگیره بعضی وقتا دلم میخواد محکم بغلت کنم وفشارت بدم البته حس میکنم تو هم خیلی دوست داری کلکککککککککک

دیگه باید بریم بخوابیم خیلی عزیزی نفس مامان